راه افتادن بهار خانوم
6 دي سال 95
امشب حدود ساعت 11 شب بود که نشسته بوديم و داشتيم ميوه مي خورديم....بعد از خوردن ميوه، بهار طبق معمول دو سه شب اخير که بلند ميشه و مي ايستاد، بلند شد ولي اين بار دو سه قدم خودش راه رفت و بالاخره در يک سال و دو ماه و سه روزگي دختر خوشمزه ما راه افتاد.
هم ما و هم خودش کلي ذوق کرده بوديم و مرتب هي بلند مي شد و يه کم راه ميرفت و ميفتاد زمين و دوباره و اين کار رو تا آخر شب هي تکرار کرد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی