دومین آتلیه بهار خانوم (94/9/4)
بعد از اینکه از آتلیه اومدیم بیرون، مامان الهه خیلی ناراحت بود که چرا عکس خواب نتونستیم از بهار خانوم بگیریم و دلش میخواست از خواب قشنگ دخترمون هم عکس داشته باشه...برای همین من از توی اینترنت چند تا آتلیه پیدا کردم و یکیش که نزدیک خونه بود رو هماهنگ کردیم و دو روز بعد از آتلیه نی نی کاج رفتیم اونجا...
یه آتلیه خلوت و تازه کار بود و باز هم موقع درآوردن لباس، بهار خانوم بیدار شد و دو ساعت تمام ما اونجا هرکاری کردیم نتونستیم شما رو بخوابونیم...تازه توی سبد اونجا کار خرابی و ... هم کردی و آخرش هم چند تا عکس از بیدار بودنت گرفت و قرار شد هفته دیگه بعد از حمام دوباره بریم که حتما خواب سنگین بری....اوایل که به دنیا اومده بودی همه ش میخوابیدی و الان باید بزور بخوابونیمت شیطونک من....
خلاصه هفته بعد هم با مامان الهه و مامان جان رفتید آتلیه و بالاخره موفق شدند ازت چند تا عکس خواب بگیرند ولی مامانی خیلی راضی نبود از آتلیه و فکر کنم دوباره باید یه آتلیه دیگه بریم....عجب پر خرج شده عکاسی از بهار خانوم....