بهاربهار، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

بهار دختر کوچولوی خشگل من

روز دهم-94/8/13

1394/8/19 16:44
نویسنده : حامد و الهه
41 بازدید
اشتراک گذاری

امروز بهار خانوم ما ده روزه شدچشمک....مامانی هم بعد از ده روز رفت حمام و بهار خانوم هم با خودش برده بود...مامان جان هم اومده کمک و کلی ذوقت رو کرده بود...من هم عصر که اومدم رفتم دوش گرفتم و بعدش هم مامان جان رفت و خلاصه همه مون تمیز شدیم تا شب بریم خونه باباجان اولین مهمونی دخمل خشگلم که حسابی هم خوش تیپ کرده بودش مامانیخجالت...اونجا هم همه باهات بازی کردند و ذوقت رو کردند و عمو علی هم به باباجان و مامان جان گفت که داره بابا میشه...البته رونیکا کوچولو هم به شدت به تو و بخصوص صدای گریه ت حسودی می کرد و یک بار هم با انگشت زد توش چشم بچه م غمگینو من خیلی ناراحت شدم و دیگه بهار خانوم رو نبردم پیش رونیکا

خاله فاطی و باباجان هم آخر شب راه افتادند تا فردا صبح برسند تهران و بیان پیش نوه جدید و خشگلشون...

خب این از خاطرات ده روز اول زندگی بهار خانوممحبت...از این به بعد فقط خاطرات قشنگت رو می نویسم بابایی....بوس

 

پسندها (6)

نظرات (0)